{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
روزی با خود فکر میکردم اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم اما حالا حاضر نیستم حتی کبریتی روشن کنم تا ببینم کجاست.
همه جا سردو سیاه ، رو لبام ناله و آه سر من بی سایبون ، نگهم مونده به راه من غمگین و سرد و تو دلم یه گوله درد نه بهاری نه گلی ، پاییزِم پاییزِ زرد
ای کاش میدانستم، ای کاش میدانستم پس از مرگم اولین قطره ی اشک را چه کسی برایم میریزد و آخرین کس که مرا فراموش میکند کیست
نه از تو دلگیرم ، نه از خدا تنها از دلم دلگیرم که نبود این هر دو را نمی تواند تحمل کند...
پنجره های این خانه تاریکی را قاب گرفته اند بر دیوار !!
آرامتر سکوت کن صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد…
چشم ما از روز تولد خیس بود
وقتی تو نیستی من میمانم و لحظه هایی که با بغض میگذرند
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند! گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی
گاهی سکوت علامت رضایت نیست شاید کسی دارد خفه میشود پشت سنگینی یک بغض
می گویند آخر خنده گریه است بهانه ای جور کن بخندم بغض بدی در گلو دارم
جنس بغض من آنقدر ها هم خوب نیست تا اسمت را می شنود طفلک می شکند
مرد بغض نمی کند مرد گریه نمی کند مرد نمی شکند فقط سیگاری روشن میکند و آرام و بی صدا لابه لای دود و شعر می میرد
خوش بحالت آسمان بغضت که می شکند همه خوشحال می شوند بغض من که می شکند همه می گویند چته باز؟
من هنوز هم درپس تمام اتفاق هایی که نیوفتاده اند میشکنم! چشمهایت را ببند گوش کن دخترکی دلش را بغل گرفته و زیر آوار بغض های فرو ریخته اش فریاد می کشد
رفتنت نبودنت نامردیت هیچکدام نه اذیتم کرد ونه برایم سوال شد فقط یک بغض خفه ام می کند چگونه نگاهت کردکه مرا اینگونه تنها گذاشتی
روزی با خود فکر میکردم اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم اما حالا حاضر نیستم حتی کبریتی روشن کنم تا ببینم کجاست.
همه جا سردو سیاه ، رو لبام ناله و آه سر من بی سایبون ، نگهم مونده به راه من غمگین و سرد و تو دلم یه گوله درد نه بهاری نه گلی ، پاییزِم پاییزِ زرد
ای کاش میدانستم، ای کاش میدانستم پس از مرگم اولین قطره ی اشک را چه کسی برایم میریزد و آخرین کس که مرا فراموش میکند کیست
نه از تو دلگیرم ، نه از خدا تنها از دلم دلگیرم که نبود این هر دو را نمی تواند تحمل کند...
پنجره های این خانه تاریکی را قاب گرفته اند بر دیوار !!
آرامتر سکوت کن صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد…
چشم ما از روز تولد خیس بود
وقتی تو نیستی من میمانم و لحظه هایی که با بغض میگذرند
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند! گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی
گاهی سکوت علامت رضایت نیست شاید کسی دارد خفه میشود پشت سنگینی یک بغض
می گویند آخر خنده گریه است بهانه ای جور کن بخندم بغض بدی در گلو دارم
جنس بغض من آنقدر ها هم خوب نیست تا اسمت را می شنود طفلک می شکند
مرد بغض نمی کند مرد گریه نمی کند مرد نمی شکند فقط سیگاری روشن میکند و آرام و بی صدا لابه لای دود و شعر می میرد
خوش بحالت آسمان بغضت که می شکند همه خوشحال می شوند بغض من که می شکند همه می گویند چته باز؟
من هنوز هم درپس تمام اتفاق هایی که نیوفتاده اند میشکنم! چشمهایت را ببند گوش کن دخترکی دلش را بغل گرفته و زیر آوار بغض های فرو ریخته اش فریاد می کشد
رفتنت نبودنت نامردیت هیچکدام نه اذیتم کرد ونه برایم سوال شد فقط یک بغض خفه ام می کند چگونه نگاهت کردکه مرا اینگونه تنها گذاشتی
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}